سلام
امروز مسجد مراسم افطاری بود و مفتی عبدالوهاب (سوری الاصل) آمده بود. من
و بقیه چون برای کارهای دیگر بیرون رفته بودیم نتوانستم به موقع برسیم و
درست قبل نماز رسیدیم و سخنرانیش را نبودیم.هرچند من حوصله سخنرانی
ندارم.بعدش هم شام که مرغ و گوشت گاو بود و البته برنجش هم که خام بود ودم
نکشیده.بی خیال. نفس کارشان مهم بود.کلی مسلمان تازه وارد داشتیم و حسابی
شلوغ بود.محیط خوبی بود. حسابی از محیط بیرون جدا شدم.ارتباط گسترده داشتن
با دیگران باعث نشاط می شود حیف که من دیگر جز پیرهای اینجا هستم و دوستان
قدیمی یک به یک به کشورهایشان برمی گردند و تا یک سال دیگر حسابی اینجا هم
غریبه خواهم بود. ان شاالله خودم هم تا آن وقت تمام کنم و برگردم.4 سال
برای زندگی در اینجا بس است.راستی یادم رفت